راننده تاکسی |
● پوستین وارونه
........................................................................................در مملکتی زندگی می کنیم که عده زیادی در ماه رمضان از خوردن و آشامیدن پرهیز میکنند ولی مثل نقل و نبات دروغ می گویند و حق را نا حق میکنند . عده دیگری هم روزه میگیرند بی نماز ! تعداد دیگری از 40 روز مانده به رمضان مشروب نمی خورند و ماه رمضان را عابد و زاهد می شوند. روی دیوارهای شهر نوشته اند بهشت را به بها دهند و نه به بهانه ، ولی همه گناهان یک ساله مردمان را در شب قدر از طرف خدا می بخشند . با افتخار اعلام میکنند که آمار جرم وجنایت و فحشا در ماه رمضان کاهش شدید می یابد و نمی فهمند که دارند همه جنایات را به گردن دینداران می اندازند . عجیب نیست که در این مملکلت عدالت خود را با عدالت علی مقایسه میکنند و یزیدیانش در عاشورا بر امام حسین میگریند و خون حسینیان می ریزند . □ نوشته شده در ساعت 1:46 AM توسط taxi | Wednesday, July 28, 2010
● سر زنگ هندسه ....
........................................................................................سال دوم دبیرستان بودیم . یک روز معلم هندسه گفت میخواهیم کتابخونه ریاضی توی کلاس راه بیندازیم . از ما خواست هر کدوم یه کتاب مربوط به ریاضی برای هفته بعد تهیه کنیم تا کتابخونه با 30 ، 40 تا کتاب شروع به کار کنه . هفته بعد تنها کسی که کتاب آورد من بودم . معلم که خیلی عصبانی شده بود سخنرانی مفصلی کرد و کلی بد وبیراه گفت و آخر سر هم رو به من کرد وگفت تو فقط همین یه کتاب رو داشتی ؟ خوب 2 تا میآوردی چی میشد ؟ من هم با حیرت معلم رو نگاه کردم و پشیمان از آوردن کتاب هیچ نگفتم . این روزها که بعضی به بهانه آزادی بیان از موسوی انتقاد میکنن وبه قول مسیح علی نژاد انگشت اشاره شان همیشه به سمت امید یک ملتِ امید از دست داده نشانه می رود ، یاد این خاطره افتادم . راستی آخر نفهمدم معلم با اون کتاب من چکار کرد ! □ نوشته شده در ساعت 11:02 PM توسط taxi |
|