راننده تاکسی


Tuesday, January 24, 2006

نفس ميزند موج....



نفس ميزند موج ساحل نميگيردش دست

پس ميزند موج

فغانی به فريادرس می زند ميزند موج!

من آن رانده ی مانده ی بی شکيبم

که راهم به فريادرس بسته

دست فغانم شکسته

زمين زير پايم تهی ميکند جای

زمان در کنارم عبث ميزند موج!

رهاکن رها کن که اين شعله ی خرد چندان نپايد

يکی برق سوزنده بايد

کزين تنگا ره گشايد

کران تا کران خار و خس ميز ند موج!!!!

گر اين نغمه اين دانه ی اشک

درين خاک روييد و باليد و بشکفت

پس از مرگ بلبل ببينيد

چه خوش بوی گل در قفس ميزند موج!



- اگر شجریان و فرهاد فخرالديني لجبازی نميکردن و با هم توافق ميکردن اين شعر فريدون مشيری رو که ارکستر ملي با صداي شجريان اجرا کرده با کيفيت خوب ميشنيديم !

عکس : 10 روز پيش عباس آباد


........................................................................................

Monday, January 16, 2006

........................................................................................

Home