راننده تاکسی |
● نفس ميزند موج....
........................................................................................نفس ميزند موج ساحل نميگيردش دست پس ميزند موج فغانی به فريادرس می زند ميزند موج! من آن رانده ی مانده ی بی شکيبم که راهم به فريادرس بسته دست فغانم شکسته زمين زير پايم تهی ميکند جای زمان در کنارم عبث ميزند موج! رهاکن رها کن که اين شعله ی خرد چندان نپايد يکی برق سوزنده بايد کزين تنگا ره گشايد کران تا کران خار و خس ميز ند موج!!!! گر اين نغمه اين دانه ی اشک درين خاک روييد و باليد و بشکفت پس از مرگ بلبل ببينيد چه خوش بوی گل در قفس ميزند موج! - اگر شجریان و فرهاد فخرالديني لجبازی نميکردن و با هم توافق ميکردن اين شعر فريدون مشيری رو که ارکستر ملي با صداي شجريان اجرا کرده با کيفيت خوب ميشنيديم ! عکس : 10 روز پيش عباس آباد □ نوشته شده در ساعت 10:50 PM توسط taxi | Monday, January 16, 2006 ........................................................................................
|