راننده تاکسی |
● رو مسخرگي پيشه کن و مطربي آموز
........................................................................................تا داد خود از مهتر و کهتر بستاني از دست اينجا خسته شدم . هر چي ميخوام يه چيزي بنويسم نوشتنم نمياد . تصميم گرفتم يه مدت طنز بنويسم ببينم چي ميشه . از اين اسم راننده تاکسي هم خسته شدم . از وقتي ماشينم رو فروختم و سر کارم با جماعت مسافرکش و راننده تاکسي افتاده ، با اين اسم مشکل پيدا کردم . در چند روز آينده اسم اينجا رو عوض مي کنم . کاسه واجبي اسم قشنگيه ! شايد هم گذاشتم قاضي مرتضوي ! شعر از عبيد زاکاني □ نوشته شده در ساعت 12:31 PM توسط taxi |
|