راننده تاکسی


Sunday, September 14, 2003

اينجا تعطيل نيست !





باز هم پشت چراغ قرمز . حالا ديگه با واکمن نوار گوش ميکنم . خوبيش اينکه که صدا رو هر چه قدر که دوست دارم بلند مي کنم . شجريان مي خونه :

بود آيا که خرامان ز برم باز آيي
گره از کار فرو بسته ما بگشايي

نظري کن که به جان آمدم از دلتنگي
گذري کن که خيالي شدم از تنهايي

گفته بودي که بيايم چو به جان آيي تو
من به جان آمدم اينک تو چرا مي نايي

...

چراغ سبز ميشه و من هنوز وايستادم . پشت سري ها بوق ميزنن . هدفن توي گوشمه . نمي شنوم . راننده ماشين عقبي با عصبانيت پياده ميشه و به طرف من مياد . توي آينه مي بينمش . قبل از اينکه برسه به راه مي افتم .
...

شعر از عراقي




........................................................................................

Home