راننده تاکسی


Friday, May 23, 2003






...
اي دل من ، گرچه در اين روزگار
جامه رنگين نمي پوشي به کام ،
باده رنگين نمي نوشي ز جام ،
نُقل و سبزه در ميانِ سفره نيست ،
جامت - از آن مي که مي بايد - تهي است ؛

اي دريغ از تو اگر چون گل نرقصي با نسيم !
اي دريغ از من اگر مستم نسازد آفتاب !
....

فريدون مشيري



........................................................................................

Wednesday, May 21, 2003

حاج آقا

صبح آقاي " ک " با يک پژوي 405 اومد دنبالم . به من گفت بشين پشت فرمون تا من بتونم چند تا تلفن بزنم . با هم رفتيم پيش يه حاج آقايي که مدير عامل يک شرکت بزرگ بود . کامپيوترش يه ايراد کوچولو پيدا کرده بود و فيلم پخش نمي کرد . مشکلش رو سريع برطرف کردم . بعد حاج آقا فرمودند به اين کامپيوتر چي بايد اضافه کنيم تا بشه برنامه هاي تلويزيون رو ديد ؟ من هم اسم کارت مربوطه رو براش نوشتم و پيشنهاد خريد يک دی وي دي رام رو هم دادم . حاج آقا هم سريعاً دستور خريد رو صادر فرمودن !
بعد آقاي " ک " من رو رسوند منزل . البته باز هم من نشستم پشت فرمون . بعد سوار ماشين خودم شدم و راه افتادم دنبال کارام . توي راه با خودم فکر مي کردم اين آدم هاي ا....تي يه روزي ، يه جايي بدرد مي خورن !



........................................................................................

Tuesday, May 20, 2003

........................................................................................

Sunday, May 18, 2003

گريه را به مستي بهانه کرديم و از غم زمانه شِکوه ها ....



........................................................................................

Wednesday, May 14, 2003





در به در تر از باد زيستم
در سرزميني که گياهي در آن نمي رويد .

اي تيزخرامان !
لنگي پاي من
از ناهمواري راه شما بود .

احمد شاملو



........................................................................................

Sunday, May 11, 2003

من و قاضي مرتضوي !

خيلي بده که حرف منو نفهميدي و من باز بايد توضيح بدم . آخه اسد جان قاضي مرتضوي کجا و من کجا ؟ من کدام نشريه را توقيف کردم ؟ دو يا سه نفر در هفته از طريق لينک من به وبلاگ شما مي آمدند که من ترجيح دادم نيايند . دلايلش را هم توضيح دادم . وقتي چند خانم محترم که همسران دوستان شما هستند و شما رو ميشناسن و ماهي چند دفعه شما رو ميبين ، وبلاگ شما رو مي خوانن ، استفاده از بعضي کلمات زياد خوشايند نيست . شايد هم من دارم اشتباه ميکنم . در ضمن خدا ، قرآن ، دين و يا هر چيزي از اين قبيل را ميتوان انکار کرد و به آنها ايراد گرفت ، هر کس هر جور که دلش مي خواد ميتونه فکر کنه ، ولي مسخره کردن اينها بي انصافي و غير منطقي است .
يه پرسپوليسي ميتونه وسيط تماشاچي هاي دو آتيشه استقلال بشينه ولي حق نداره دروازه بان استقلال رو مسخره کنه ! يه مثالي زدم که فکر مي کنم تجربه اش رو داشته باشي !

موفق باشي .

لطفاً براي اين مطلب نظر نگذاريد.


........................................................................................

Thursday, May 08, 2003

........................................................................................

Tuesday, May 06, 2003

........................................................................................

Sunday, May 04, 2003

من و خورشيد

... بگذار که سرمست وغزل خوان من و خورشيد
بالي بگشاييم و به سوي تو بياييم .

فريدون مشيري



........................................................................................

Friday, May 02, 2003

نذر

نذر کردم گر از اين غم بدر آيم روزي
تا در ميکده شادان و غزل خوان بروم

حافظ



........................................................................................

Thursday, May 01, 2003

براي اين عکس يک عنوان پيشنهاد بدين :





توضيح مطلب قبلي
هر کسي حق داره توي وبلا گش هر چيزي که دلش مي خواد بنويسه . حرف هاي رکيک هم مي تونه بزنه . از نظر من که اشکالي نداره . من خودم خيلي جاها حرف هاي خيلي خيلي بي ادبي هم ميزم . ولي تو وبلاگم قصد ندارم حرف زشتي بزم . ترجيح هم ميدم از طريق وبلاگ من کسي جاي نره که توش حرفهاي زشت مي زنن . اسد هم خيلي دوست دارم ، اکثر مطالب وبلاگش هم خيلي قشنگه .
فقط همين !


........................................................................................

Home